radicaltherapy Radical Therapy

خاطرات نابودکنندۀ روابط عاطفی


۶ خاطرۀ دوران کودکیۀ نابودکنندۀ روابط عاطفی

هیچ وقت نتونستم با یک نفر اوکی بشم و یک رابطه خوب و بلندمدت رو تجربه کنم و یکی یکی آدمهایی که وارد زندگیم شدن رو پس زدم یا کاری کردم که اونا منو طرد کنن. اوایل میگفتم آدم خوب گیر نمیاد و همه دنبال سوء‌استفاده و منفعت طلبی خودشون هستن و جامعۀ بدی شده. اما حالا دارم کم کم به خودم شک میکنم که نکنه مشکلی در من هست و این شد که به توصیۀ یکی از دوستانم به شما مراجعه کردم. بعد از طی چندین جلسه درمانی، طرحواره‌های متعدد و زیادی درون ذهن ایشون کشف و درمان شد، و در نهایت به خاطراتی مربوط به سنین بسیار پایین در ذهن ایشون رسیدیم. خاطراتی مربوط به سنین سه تا پنج سالگی.

ریشه یابی و کشف خاطرات سن سه سالگی با هیپنوتیزم

1. پدرم حمام رفت و بعد از چند دقیقه مادرم براش حوله برد، اما دیگه بیرون نیومد و در رو هم قفل کردن و من متعجب بودم و یک علامت سوال توی ذهنم شکل گرفت. 2. مادرم همه ما برادر و خواهرها رو باهم حمام میبرد و برای شستن ما، شرت هامون رو هم در میاورد اما یک بار خواهر بزرگم اجازه نداد که مادرم اینکار رو بکنه، چون خجالت میکشید و من یک علامت سوال توی ذهنم ایجاد شد که از چی خجالت کشیده. 3. پدرم میخواست کتک مون بزنه و من توی حمام مخفی شدم،(حمام قدیمی که دوتا در داشت) بعد از چند دقیقه پدرم آمد حمام و شروع کرد به اصلاح صورتش و مادرم رو هم صدا کرد، من فقط به ترس از لو رفتن فکر میکردم، بنابراین متوجه صداهایی که ایجاد شده بود نبودم، تا اینکه پدرم در دوم رو باز کرد و من لخت دیدمش و کلی ترسیدم. 4. یکبار مادرم به من گفت تو دیگه بزرگ شدی و نباید با بقیه حمام بری و من هیچ وقت دلیلش رو نفهمیدم و احساس جدایی از جمع بهم دست داد. 5. یکبار توی بازی به برادرم چسبیده بودم و مادرم منو دید و تنبیه‌مون کرد. 6. مهمترین مورد، وجود مادری بود که از زن بودن و از اندام خودش احساس شرم داشت و حتی توی منزل هم کاملأ بدنش رو میپوشوند و هیچ وقت بچه هاش رو در آغوش نگرفته بود.

نحوۀ شکل گیری طرحوارۀ نقص و شرم و خجالت:

مجموع این خاطرات، باعث شده بود ایشون یک شرم و خجالت پنهان از روابط عاشقانه درونش ایجاد بشه و نتونه در سن بلوغ با جنس مکمل، ارتباط برقرار کنه و از این بابت همیشه خشمگین بوده.

چرا با شخصی که عاشقش هستیم، بدرفتاری می‌کنیم؟

بعد از چند سال، خشم ناشی از اینکه چرا در اون سنین حیاطی بلوغ، مجرد و تنها بوده، باعث شده خشمش رو به هر کسی که به سمتش میاد تخلیه کنه و اونها رو فراری بده. در واقع هیچ وقت خشم های دوران گذشته، از بین نمیرن و همیشه آماده هستن تا سر نفرات بعدی تخلیه‌شون کنیم.

موضوعات مرتبط رادیکال تراپی
درک شدن در روابط عاطفی
ترس از برقراری ارتباط با زن‌ها
ازدواج اجباری


نظرات




نظر شما حذف شد