مشکل شما چیست؟ خیانت، خودارضایی، ازدواج اجباری، طلاق عاطفی، حس بیارزشی، اضطراب، روابط با خانوادۀ همسر یا تربیت فرزند. در همۀ این موارد، ما درگیر یک خشم درونی نسبت به خود یا اطرافیانمون هستیم. و برای فرار از همین خشم، دچار این مشکلات شدیم. چطور؟؟؟ برای درک این مطلب، کودکی را در نظر بگیرید که توجه بیقید و شرط به او نمیشود و فقط در صورتی مورد توجه و تمجید والدین قرار میگیرد که مطابق میل آنها رفتار کند. حالا این کودک که از حقوق طبیعی خودش (جلب توجه والدین) محروم شده، مجبور میشه برای جلب نظر پدر و مادر، علائق و استعدادهای ذاتی خودش را سرکوب کنه. در نتیجه درگیر عقدههای شخصیتی میشه و خشمی پنهان درونش ایجاد میشه.
نهایتا این کودک که زورش به والدینش نمیرسه و از طرفی به اونها احتیاج هم داره، مجبور میشه مسیر این خشم رو به سمت خودش هدایت کنه و به این شکلها به خودش آسیب بزنه: درس نخواندن، لجبازی، پرخاشگری و درگیری، فحش دادن، تنبلی و ... فرد کم کم به این رفتارها عادت میکنه و اینها جزیی از وجودش میشن و فراموش میکنه که بهخاطر خشمش داشته این رفتارها را میکرده. پس در تمام مراحل زندگیش با شکست و بدبیاری مواجه میشه و چون دلیلش رو فراموش کرده، اتفاقات ناگوار زندگیش را نسبت میده به بدشانسی، بیعدالتی، جامعه، خدا، اطرافیان و ... . و دیگه هیچ وقت نمیتونه ریشۀ اصلی مشکل را پیدا کنه. حالا برای کم کردن بار مشکلاتش (که در واقع خودش بوجود آورده) مجبور به استفاده از مسکنهای مثبت و منفی میشه: ورزش، خواب زیاد، پرخوری، فضای مجازی، فیلم، کتاب، کار زیاد، روابط عاطفی/ اجتماعی/ جنسی، تنهایی، تفریح، دورهمی، خرید و ... . اما از یکجایی به بعد حجم فشارهای ذهنی و اتفاقات منفی بیرونی، آنقدر شدید میشه که دیگه هیچ مسکنی جوابگو نیست، پس مجبور میشه به درمانگر مراجعه کنه و این میشه نقطۀ عطف زندگیش.
از اونجایی که ریشۀ مشکل فرد، خشم از خود و در واقع خشم از والدین هست، یکی از سریعترین و ماندگارترین روشها، تغییر خاطرات تلخ دوران کودکی در ضمیرناخودآگاه فرد است.
تغییر کل خاطرات دوران کودکی با تکنیک تعویض والدین (New Parents) بدین شکل که ضمیرناخودآگاه فرد، بعد از جلسه قبول میکنه که در کودکی، والدینی داشته که بسیار دوستش داشتهاند، ازش حمایت کردهاند. اجازه دادهاند کارهای مورد علاقهاش را انجام بده، در کودکی آزادی کامل داشته، به خاطر خودش دوستش داشتهاند، نه به خاطر کارهایی که انجام میداده، حس مهم، زیبا و باارزش بودن رو بهش انتقال دادهن. و چون در ذهنش دارای خانوادۀ حمایتگری شده، لزومی نداره مستقیمأ به خاطرات تلخ و آزاردهنده کودکیش رجوع کنه، پس جلسهای توأم با حس آرامش رو تجربه خواهد کرد. از آنجایی که ضمیر ناخودآگاه، تفاوت بین تصاویر واقعی و غیر واقعی رو درک نمیکنه، همه تصاویر جدید را باور و جایگزین خاطرات تلخ قبلی میکنه، گرچه که خود شخص متوجه هست که اینگونه نبوده» و از اونجایی که کنترل رفتارهای ما و تولید هورمونهای مختلف تحت کنترل ضمیر ناخودآگاه ماست، پس تغییر اساسی درون احساسات و رفتار ما به صورت خود به خودی و بلافاصله ایجاد میشه. با هر جلسه رادیکال تراپی، قسمتی از احساسات سرکوب شدۀ ما آزاد میشه و حس رهایی و شادی بیشتری را تجربه میکنیم، پس تعداد جلسات درمانی لازم برای هر شخص، به حجم آسیبهای دوران کودکی برمیگرده. و همین طور به انتظاری که از درمان، در ذهن او وجود داره .
برای تغییر خاطرات در ضمیرناخودآگاه، نیازی به هیپنوتیزم یا به خلسه بردن فرد نداریم، بلکه این کار صرفأ با مهارت و نفوذ کلام رادیکال تراپیست، از طریق صحبت کردن انجام میشه. جلسات تلفنی (تماس صوتی واتس آپ)برگزار میشه. و همۀ مراحل درمان در طی جلسه اتفاق میافته و فرد نیازی به انجام تمرین یا کاری خاص، بعد از جلسه نداره.
نظر شما حذف شد
09906864268فرناز :
علی زارع :
پرواز :
علی زارع :
بی نام :
علی زارع :
روانشناس :
علی زارع :
افسانه :
علی زارع :