از اونجایی که فرد خائن، خیانت رو قبلأ توی ذهن خودش توجیه کرده، بنابراین این نوع واکنش ما رو توهینی به خودش قلمداد میکنه، و در ظاهر گرچه در اون تایم کوتاه میاد و شاید عذرخواهی هم بکنه، اما توی ذهنش از ما کینه به دل میگیره و منتظر میشه تا سر فرصت هم داد و بیدادهای ما رو تلافی کنه و هم به ادامۀ خیانت هاش بپردازه
پنهان کردن خیانت همسر یا لو دادن آن محبت کردن بیشتر به همسر خیانت کار این افراد به شما میگن که به همسرت بیشتر محبت کن تا بهت خیانت نکنه، حالا طرف شروع میکنه به محبت کردن بیشتر، اما نتیجۀ عکس میگیره، چرا؟ چون اولأ این محبت اصلأ دلی نیست و فیلم بازی کردن هست و طرف مقابل ما متوجه میشه، دومأ ممکنه این به عنوان یک طرح تشویقی برای فرد خائن محسوب بشه و اون پیش خودش فکر کنه که بالاخره فهمید که حق با منه.
در این روش ممکنه فرد خائن برای مدتی دست از خیانت برداره، اما چون آبروی خودش رو از دست رفته میبینه، تلافی اون رو به شکل کممحلی، قهر و بی توجهی نشون میده و برای حفظ آبروی خودش سعی میکنه که اثبات کنه که ما مقصر خیانت اون هستیم و اگر هم نتونه اثبات کنه در نهایت میگه: دوست داشتم، دلم میخواد، هر کاری از دستت برمیاد انجام بده
بعد از خیانت، سکوت کنیم چون فرد خائن، خودش رو از قبل توجیه کرده که من حق دارم که خیانت بکنم، بنابراین پیش خودش میگه بهتر که سکوت کرده و بگذار به خیانت هام ادامه بدم. در این حالت، خیانت های همسر ما کمتر که نمیشه هیچ، بیشتر هم میشه و اتفاقأ جوری خیانت میکنه که علنی بشه و ما دست از سکوت کردن برداریم، چون اکثر مردم فکر میکنن فرد خائن، خیانت رو بخاطر تنوع طلبی و لذت انجام میده، اما هدف اصلی فرد خائن از خیانتش اینه که به پارتنرش این پیام رو بده که تو یک جای کارت میلنگه و هدف نهایی از خیانت اینه که طرف مقابل متوجه خیانت بشه و دست از یکی از رفتارهاش برداره
در این حالت ما فکر میکنیم اون پاسخی که به ما میده درسته، اما چون وی فعلأ شرمنده هست از کارش(ظاهرأ البته)، به ما دروغ میگه چون میخواد نمک روی زخم ما نپاشه و به دروغ و با سیاست به ما میگه تو مقصر نیستی، من مقصرم، اشتباه کردم، شیطون گولم زد. اشتباه بدتر اینه که ما این دروغش رو باور کنیم و به خودمون افتخار کنیم که دیدی اونم گفت که من مقصر نیستم و حق با منه و خودشم اعتراف کرد و موقع مراجعه به مشاور هم همین جمله رو بکار میبریم و میخوایم خودمون رو بیگناه و بی تقصیر نشون بدیم. دلیل دروغ گفتن وی اینه که فعلأ حس شرمندگی داره و میخواد آب از آسیاب بیفته و ما آروم بشیم و واکنش خطرناکی نشون ندیم تا هم بتونه زندگیش رو حفظ کنه هم سر فرصت به ادامۀ خیانتش بپردازه
ما این کار رو به این قصد انجام میدیم که همسرمون دلش به حال ما بسوزه و دست از این کارش برداره. شاید همسر ما از ترس اینکه ما بلایی سر خودمون نیاریم، موقتأ کوتاه بیاد اما توی ذهنش داره به این فکر میکنه که: همون بهتر که بهش خیانت کردم، هم افسرده هست هم ضعیف، و به این ترتیب خیانت خودش رو توجیه تر میکنه
نبخشیدن همسر خیانت کار به قصد کینه ورزی و خودآزاری ما فکر میکنیم با آسیب زدن به خودمون، در حال آسیب زدن به فرد خیانت کار هستیم اما در ذهن وی همچین چیزی ابدأ نیست چون از قبل، خودش رو توجیه کرده بوده. ما با نبخشیدن وی، فقط اون خاطرۀ خیانت رو مدام تکرار میکنیم و خودآزاری میکنیم. دقیقاً مثل دوران کودکی که وقتی از مادرمون عصبانی میشدیم، قهر میکردیم و به خودمون آسیب میزدیم تا بهمون توجه کنه اما همسر ما هیچ وقت، مادر ما نمیشه
بیایید خودمون رو گول نزنیم، حقیقت اینه که ما به تنهایی نمیتونیم فرد خیانت کار رو ببخشیم و اون خاطره رو از ذهن مون حذف کنیم، این کار فقط در جلسه رواندرمانی اتفاق میفته. اما چرا ما خودمون رو گول میزنیم و میگیم که بخشیدیمش؟! چون ما ترس از کات شدن رابطه، ترس از تنهایی و ترس از معضلات بعد از جدایی داریم. وی هم وقتی میبینه که ما خیانتش رو بخشیدیم، تنها چیزی که به ذهنش میاد اینه که خیالش از واکنش ما راحت شده و میفهمه که ما ترسیدیم و کوتاه اومدیم و سری بعدی بدون هیچ ترسی، واضح تر به خیانتش ادامه میده
اینکه فرد بخواد طلاق بگیره یا نه، تصمیمی هست که خودش باید بگیره اما اگر فوری اینکار رو انجام بده، به چند دلیل مرتکب اشتباه شده اول اینکه موقعیت خیانت همسر میتونه یک چالش عالی برای رشد شخصیتی ما باشه، ما در واقع مثل یک آب گل آلود هستیم که آشغال های ذهن مون ته نشین شده و حالا با چالش خیانت، این آب گل آلود بهم میخوره و ناخالصی ها بالا میاد و حالا وقتشه که با کمک یک درمانگر، افکار منفی رو از ذهنمون پاکسازی کنیم. اما اگر از این فرصت استفاده نکنیم، با همین نواقص شخصیتی که باعث شده این شخص رو انتخاب کنیم، نفر بعدی رو هم جذب میکنیم و هیچ تغییری در زندگی مون پیش نمیاد و ظاهرأ میگیم که من یه سری تجربه ها کسب کردم اما این تجارب فقط در حد تفکرات ذهنی هستن نه ادراکات عمیق. حالا وارد رابطۀ بعدی میشیم و از اونجایی که جوگیر شده بودیم و سریع جدا شده بودیم، بازهم از سر فشار همون نواقص، وارد رابطۀ بعدی میشیم و یک رابطه مشابه قبلی شکل میگیره و حالا یک مشکل دیگه هم داریم و مدام فکر میکنیم که نکنه این هم مثل قبلی، خیانت کنه و این شک، مثل خوره به جون رابطه مون میفته
خیانت میکنم چون خیانت کرده وقتی پارتنر ما خیانت میکنه، از قبل یک توجیه برای خودش داشته و اون کسی رو هم که برای خیانت انتخاب میکنه، حتمأ دوسش داشته که اقدام به خیانت کرده اما ما نه توجیه مناسبی داریم و نه شخص خاصی رو انقدر دوست داریم و با این کار، سطح شخصیت مون رو پیش خودمون به شدت پایین میاریم و بلافاصله از کاری که کردیم، پشیمون میشیم
پنهان کردن خیانت همسر ما با این کار، راه برگشت و پشیمانی همسرمون رو میبندیم و سطح شخصیت خودمون رو بین اطرافیان مون هم پایین میاریم بدون اینکه خودمون متوجه باشیم و بعدأ اگر پشیمون بشیم، داریم با شخصی زندگی میکنیم که دیگه همه میدونن چکار کرده
چون خانوادۀ ما با ما احساسی برخورد میکنن، ممکنه به ما پیشنهاد طلاق بدن یا سکوت و سازش، که هر دو اشتباه هستن. از طرف دیگه ممکنه یکی از اعضا خانواده مون به ما حس حسادت داشته باشه یا یک دشمنی کوچک با همسر مون داشته باشه و الان بهترین فرصت براش میشه که بتونه زهر خودش رو بریزه
چه اشتباهی کردم کاش از اول، جواب مثبت نداده بودم کاشکی با پدرم لج نمیکردم کاش به خودم بیشتر رسیده بودم کاش بیشتر خرج کرده بودم کاش بیشتر آرایش میکردم و به خودم میرسیدم کاش به حرف همسرم فلان موقع گوش میکردم کاش به حرف بردارم گوش میکردم ... این کاشکی ها، دو تا آسیب به ما میزنن اول: بیماریهای روان تنی مثل مشکلات معده و قلب و اعصاب دوم: فراموش میکنیم که همسر خیانت کار ما هم مقصر هست و اونو پرروتر و مصرتر به تکرار خیانتش میکنیم
ما با این کار، دست روی نقطه ضعف یا نقطه حساس همسرمون گذاشتیم و احتمال داره با واکنش شدیدی از سمتش مواجه بشیم و پرده های بینمون کاملأ از بین برن، حتی ممکنه اون معشوقه پررو بشه و به ما بگه، تو از زندگی ما برو بیرون چون همسر تو با من خوشبخته. با اینکار، احتمال بازگشت به رابطه مون رو کاملأ از دست میدیم. تازه اگر همسرمون دست از خیانتش هم برداره، توی ذهنش متوجه عمق وابستگی ما به خودش میشه و میگه بازهم اگر خیانت کنم، این منو ول نمیکنه
ما با این کار، همسرمون رو بیشتر به سمت پارتنرش هل میدیم تا بتونه تمام نیازهاش رو از معشوقهش دریافت کنه
اگر بگیم مردها تنوع طلبن یا زنها زود گول میخورن و به این ترتیب، خیانت همسرمون رو توجیه کنیم، در این حالت ما شخصیت مون رو پیش خودمون، خار و ذلیل کردیم و این رو همسر ما متوجه میشه و حس میکنه هر کار دیگه ای هم که دلش بخواد انجام بده
ما با این عمل، این حس رو به همسرمون میدیم که من بی تو میمیرم، تو برام با ارزش تر از خودمی و به این ترتیب حس ضعف درونی مون رو به همسرمون منتقل میکنیم و این ممکنه علاوه بر ادامه خیانت هاش، طرز رفتارش رو با هم تغییر بده
دلیل واقعی ما از گفتن این جمله، این نیست که واقعأ بگیم خیانت توجیه نداره، بلکه میخوایم ثابت کنیم که نواقص شخصیتی من توی رابطه مون خیلی مهم نیستن، اینکه تو خیانت کردی مهمه. در واقع هدف اصلی ما از گفتن و تکرار این جمله اینه که خودمون رو توجیه کنیم و بگیم من کاملأ بی عیب و نقصم یا نواقصم خیلی کم و بی اهمیت هستن ولی تمام تقصیرات گردن تو هست. با گفتن این جمله، لج طرف مقابل رو در میاریم و اون هم شروع میکنه به شمردن نواقص ما در رابطه و اونها رو بزرگ میکنه و میکوبونه توی چشم ما
در این حالت چون همسر ما میل و رغبت درونی برای مراجعه به مشاور نداره، به هیچ کدوم از توصیه های روانشناس گوش نمیده، ممکنه روانشناس رو بپیچونه، دروغ بگه، احساسات واقعی خودش رو مخفی کنه، تا در نهایت به ما بگه: «دیدی مشاور هم هیچ کاری نتونست بکنه» و به این ترتیب، آخرین امیدمون رو هم از دست میدیم. هر انسانی خودش باید به این درک برسه که به مشاور مراجعه کنه
این یک قول بچه گانه هست و ما با این کارمون، این پیام رو به همسرمون میدیم که من به شدت بهت وابسته هستم و حاضرم خودم رو فریب بدم و قول پوچ و توخالی رو که میدی رو باور کنم چون حتی توی ذهنمم نمیتونم نبودن تو رو تصور کنم. و به این ترتیب ارزش و شخصیت خودمون در رابطه رو کامل ویران میکنیم و همسرمون پیش خودش از ما میخنده و میگه باز هم اگر لو رفتم، یک قول جدید میدم لطفاً برای ما بنویسید که کدام یک از این روش ها رو تست کردید و چه نتیجه ای گرفتید. و اینکه راهکار منطقی بعد از خیانت، از نظر شما چی هست؟
نظر شما حذف شد
اسماعیل :
علی زارع :
الهام :
علی زارع :
فریبا :
علی زارع :