radicaltherapy Radical Therapy

پاک کردن خاطرۀ تجاوز جنسی از ذهن


ترس از طرد شدن و طلاق_طرحوارۀ طرد

طرح مسئله: ترس شدیدی از طردشدن و طلاق دارم. فکر میکنم شوهرم بعد از هر بار دعوا، میخواد منو رها کنه و طلاقم بده و این باعث شده ناخودآگاه بهش گیر بدم و دعوا راه بندازم. درمان: برای حل این مسئله به خاطرات گذشتۀ ایشون مراجعه کردیم و متوجه شدیم که در سن ۱۲ سالگی، یک پسر به ایشون پیشنهاد خواستگاری دادن و گفتن که به منزل ما بیا تا مادرم شما رو ببینه و بپسنده و بعدش بیایم خواستگاری منزل شما. این دختر خانم هم همراه آقا پسر میره اما متوجه میشه بجای مادرش، یک آقا پسر دیگه اونجاست و به زور لباسای ایشون رو درآوردن و به ایشون تجاوز کردن. ایشون هم کمی گریه کرده و التماس کرده که رهاش کنن اما فایده نداشته. بعدش ایشون رو سوار تاکسی کردن و فرستادن همونجایی که سوارش کرده بودن. این خاطره که توی تاکسی، مدام فکر میکرده که گول خورده و بهش تجاوز شده و خبری از خواستگاری و ازدواج نبوده و حالا دوباره باید برگرده منزل پدرش، تقریباً همیشه ایشون رو اذیت میکرده و باعث شده حالا در بزرگسالی، مدام فکر کنه که شوهرش میخواد رهاش کنه و باید برگرده پیش پدرش. در اولین قدم ریشه‌یابی این خاطرۀ تجاوز، متوجه شدیم این خانم هیچ حرفی از خوده خاطرۀ تجاوز نمیزنه و مدام صحنۀ داخل تاکسی رو به یاد میاره که داره به خونه برمیگرده و داره فکر میکنه که گول خورده و ازدواجی درکار نبوده. از همینجا مشخص بود که برای ایشون اصلأ مهم نبوده که بهش تجاوز شده، بلکه مشکل اصلی‌شون این بوده که قضیۀ خواستگاری و ازدواج، کنسله و قراره دوباره برگرده و پدر و مادرش رو ببینه. و اتفاقأ این حدس‌ درست بود و متوجه شدیم که پدر ایشون، بسیار بی عاطفه و بدرفتار بوده و مرتب برادر بزرگتر رو کتک میزده و هیچ حس عاطفی به دختر و مادرشون نداشته. حالا این دختر خانم تصمیم جدی گرفته بوده که برای خودش یک شوهر دست و پا کنه و به سرعت از اون منزل فرار کنه، به هر قیمتی.

چرا بعضی دخترها فریب حرف‌های پسرها رو میخورن؟

سوال اصلی اینه که چرا ایشون به راحتی فریب همچین وعده‌ای رو خوردن؟ چرا هیچ مقاومت جدی در لحظۀ تجاوز انجام ندادن؟ و چرا فقط صحنۀ سوار شدن تاکسی و برگشت به منزل، ایشون رو آزار میداد، نه صحنۀ تجاوز؟ پاسخ اینه که ایشون بخاطر آزارهای روانی که از سمت پدرشون دریافت کرده بودن، از جنس مرد، متنفر شده بودن و چون نتونسته بودن خشم‌شون رو تخلیه کنن، ناخودآگاه دوست داشتن خودشون رو در موقعیتی قرار بدن که دوباره از سمت مردها، آسیب بخورن تا خشمی که از پدرشون دارن رو زنده نگه دارن.

موضوعات مرتبط رادیکال تراپی
ترس از برقراری ارتباط با زن‌ها
خاطرات نابودکنندۀ روابط عاطفی
ریشه یابی استرس و اضطراب‌های بی‌دلیل
پیدا کردن سایه‌های شخصیتی


نظرات




نظر شما حذف شد










مینا :

بیشترین آسیب روانی رو کسایی دیدن که همچین تجربه تلخی رو داشتن مخصوصا تو سن کم

علی زارع :

بله متاسفانه مخصوصا اگر والدین حمایتگری نداشته باشن و نتونن حرف دلشون رو بزنن و تخلیه بشن