چند بار وارد رابطه های خارج از ازدواج شدم و در هر بار دنبال شخصی بودم که خوب صحبت میکنه و محبت کلامی داشته باشه. هر بار پشیمون میشدم و توبه میکردم اما بازهم ناخواسته اینکار رو تکرار میکردم. میخوام تا همسرم متوجه نشده و زندگی خوبم رو از دست ندادم، کمکم کنید که دست از اینکار بردارم.
وقتی دلیل خیانت ایشون رو جویا شدیم، متوجه شدیم که ایشون زندگی خوبی دارن و تنها مکشلی که ایشون نمیتونن تحمل کنن، همسری غرغرو هست که سر هر مسئله بیاهمیتی، ساعتها غر میزده و ایشون هم تحمل میکرده تا یکجایی که صبرش تموم میشه و دعوا اتفاق میافتاده و حالا ناخودآگاه دنبال شخصی میگشته که توی صحبت کردن، مهربون باشه و غر نزنه. بعد از سوال پیچ کردن ایشون، متوجه شدیم که همسرشون، انقدری که ایشون داره غلو میکنه، غر نمیزنه و انگار مشکل از جای دیگهست اما ایشون دوست داره فکر کنه که همسرش بسیار غرغرو هست. در ادامۀ ریشه یابی این مشکل، برای اینکه بفهمیم چرا ایشون در مقابل غرهای همسرشون یک دفعه منفجر میشن و حساسیت ایشون انقدر به غر زدن شدید هست که منجر به خیانت کردن ایشون شده، به دوران کودکی این شخص رفتیم و متوجه شدیم که مادر ایشون هم سر مسائل جزیی شروع به غر زدن میکرده و نهایت این غر زدن تبدیل به دعوای والدین میشده و ایشون در اون سن کم به شدت میترسیده و استرس میگرفته. و چون سن و سال کمی داشته، ترس از دست دادن یکی از والدین، به ذهنش میومده و دچار طرحوارۀ طردشدگی میشه و یک استرس دائمی درون ذهن ایشون ریشه میکنه. حالا در بزرگسالی وقتی همسرش غر میزنه، ناخودآگاه یاد خاطرات دوران کودکی و ترس از دست دادن میافتاده، سپس همون استرس به سراغش میومده، زبونش از شدت ترس، قفل میشده و از یکجایی به بعد که یاد دعوای والدینش میافتاده، شروع میکرده به پرخاشگری به همسرش و خودش پیشاپیش دعوا رو استارت میزده. و بدین ترتیب، ناخودآگاه ایشون همون خاطرات دوران کودکیش رو براش تکرار میکرده.
برای درمان اساسی این مشکل به روش رادیکال تراپی، فرد رو با هیپنوتراپی به دوران کودکیش برمیگردونیم و خاطرات دعوای والدینش رو تغییر میدیم تا ایشون با دیدن غرهای همسرش، یاد خاطرۀ بدی نیفته و مشکل رو بیشترش نکنه.
نظر شما حذف شد
معصومه :
علی زارع :
امیر حسین :
علی زارع :