شوهرمم هیچ کمکی بهم نمیکنه بچهم هم مدام ازم وقت و توجه میخواد نمیدونم باید چکار کنم؟
پاسخ: حقیقت پشت پردۀ ماجرا اینه که ما چون در کودکی، مادرمون به اندازۀ کافی با ما بازی نکرد و مرتب ما رو میفرستاد تا با اسباببازی و بچه های دیگه بازی کنیم، حالا ناخودآگاه مون، انرژی و انگیزۀ لازم برای بازی کردن با فرزندمون رو به ما نمیده. اما چون ما از این موضوع اطلاع نداریم، فکر میکنیم بخاطر کار زیاد هست که خسته میشیم. در صورتی که اگر فرد رواندرمانی بشه و خاطرات دوران کودکیش رو با هیپنوتیزم براش تغییر بدیم، تبدیل به مادری میشه پر از شوق و انگیزه که همزمان با کار کردنش در خانه، به فرزندش هم توجه میکنه و باهاش حرف میزنه و کودک هم چون حس میکنه مادرش دوسش داره، نیازش ارضا میشه و کمتر سراغ مادر میره. اما کودکی که مادرش رو همیشه خسته میبینه، بیشتر سراغ مادرش میره تا بتونه توجه رو ازش بگیره که در نهایت موفق نمیشه و حس میکنه موجودی اضافی در خانه هست و احساس شرم و خجالت رو با خودش تا بزرگسالی حمل میکنه
در واقع این خانم در حال بهانه تراشی برای بازی نکردن با بچه هاش هست. چطور؟ فرض کنیم این خانم حالش بسیار عالی باشه و همزمان در حال انجام آشپزی، حالا فرزندش بهش میگه مامان میای باهام بازی کنی؟ و از اونجایی که حال مادر خیلی خوبه و کار هم داره، بهش میگه آره قربونت برم، معلومه که باهات بازی میکنم، مرسی که بهم اجازه میدی باهات بازی کنم، وسایلات رو بیار توی آشپزخونه که هم برات یه غذای خوشمزه درست کنم و هم باهم بازی کنیم. اما حالا فرض کنید حال مادر خوب نباشه، در جواب به بچهش میگه، مگه نمیبینی وقت ندارم، برو توی کوچه با بچه ها بازی کن. حالا سوال اصلی اینه:
خیر. این مادر از جایی حالش بده که خودش هم خبر نداره. خاطراتی از دوران کودکی که حتی به ذهنش هم خطور نمیکرد که مامانش باهاش بازی کنه چه برسه به اینکه درخواستش رو هم ارائه کنه. حالا کودکِ لجبازِ درون ذهن مادر، این پیام رو بهش مخابره میکنه که: «««مگه کسی با تو بازی کرد که حالا میخوای با بچهت بازی کنی»»» ولی ما چون متوجه این پیام نیستیم، فکر میکنیم بخاطر شوهرمون یا وضعیت مالیمونه که حالمون بده و انگیزه ای هم برای درمان پیدا نمیکنیم. حتی اگر این مادر، تلاش هم بکنه که برای بچهش وقت بگذاره، چون این کار رو با اشتیاق درونی انجام نمیده، هیچ حس مثبتی رو به کودکش منتقل نمیکنه و بچه سیر نمیشه و شروع میکنه به گیر دادن به مادر که بازم باید باهام بازی کنی.
در روش رادیکال تراپی، فرد رو با هیپنوتراپی به دوران کودکیش میبریم و خاطراتش رو طوری تغییر میدیم که انگار مادرش در کودکی، حسابی باهاش وقت گذاشته و بازی کرده، تا ذهنش این پیام رو بهش مخابره کنه که: «««تو هم با بچهت بازی کن چون مادرت با تو بازی کرد»»»
نظر شما حذف شد
بیتا :
علی زارع :